۱. هری پاتر و سنگ جادو: این داستان از مجموعه ی هری پاتر درباره ی سنگی است که به انسان عمر جاودان می دهد و تاکنون تنها سنگ متعلّق به نیکولاس فلامل بوده که سن آن به ۳ رقم رسیده است. هدر داستان مشاهده می کنیم که پروفسور کوییرل در اوّلین بازی کوییدیچ هری نقش داشته و چوب پرنده ی او را کنترل می کرده و اسنیپ سعی داشته که هری را نجات دهد. با اینکه هری داشت با تیم او مسابقه می داد. یعنی اسلایترین. پس هرمیون اوّل فکر کرد که او چوب هری را طلسم کرده است. پس هری و دوستانش به او شک کردند و فکر کردند که اسنیژ برای بازگرداندن ولدمورت می خواهد سنگ جادو را به دست آورد تا او بازگردد. هری پاتر و دوستانش برای به دست آوردن این سنگ به مکانی در زیر مدرسه هاگوارتز می روند تا سنگ را به دست آوردند. در آنجا یکبار هرمیون جان رون را از تله ی شیطانی نجات داده و رون با بازی شطرنج فوق العاده اش و همچنین با فداکاری هری را روانه آخرین کار می کنند. هری در آنجا جسم ضعیف شده ی قاتل مادر و پدرش را که ولدمورت و دشمن دیرینه هری است را که در بدن خدمت کارش پروفسور کوییرل هست، می بیند. پروفسور کوییرل معلّم دفاع در برابر جادوی سیاه بود که در اصل داشت در مدرسه فیلم بازی می کرد تا به او شک نکنند. سپس هری به خاطر اینکه می خواست سنگ را به دست آورد ولی نمی خواست از آن استفاده کند، سنگ را به دست آورد. در آخر نیز سنگ نابود می شود.
2. هری پاتر و تالار اسرار: این داستان از مجموعه ی هری پاتر درباره ی تالار اسرار می باشد که توسّط آخرین وارث آن باز شده است و جزو اعضای گروه اسلایترین می باشد. هری و دوستانش به آنجا راه پیدا می کنند و هری پاتر با اژدهایی بزرگ روبرو می شود و در آنجا دفترچه خاطرات تام ریدل (ولدمورت) که یک جان پیچه می باشد پیدا می کند و آن را با دندان اژدها از بین می برد و جان جینی را هم نجات می دهد.
3. هری پاتر و زندانی آزکابان: این داستان از مجموعه های هری پاتر موضوع خاصّی ندارد و در آن فردی به نام سریوس بلک که مردم فکر می کنند دشمن پدر هری بوده و در آخر مشخّص می شود که او دوست پدر هری بوده است.
4. هری پاتر و جام آتش: این داستان از مجموعه های هری پاتر درباره ی جام بزرگ سه گانه ای است که بسیار خطرناک است و ممکن است هر کس جان خود را از دست دهد. هری به صورت اتّفاقی در آن شرکت می کند. اوّلین مرحله مقابله با اژدها است که هری آن را می گذراند. مرحله ی دوّم باید یک ساعت در زیر اقیانوس آرام بماند تا دوستانش را نجات دهد. اون برخلاف دیگر شرکت کنندگان، دو نفر از دوستانش را نجات می دهد. با این حال رتبه ی دوّم را به دست می آورد. در نبرد آخر نیز او باید به میان مارپیچ ها که مدام در حرکتند برود. در آخر با جام که یک کلید ورودی است، وارد مکانی می شود که تا حالا دو بار خواب آن را دیده بود. در آنجا دوست صمیمی و مدرسه ای اش سدریک دیگوری را از دست می دهد و او می میرد. سپس شاهد بازگشتن مجدّد ولدمورت می باشد. ولدمورت با سه چیز توانست دوباره بازگردد: ۱.استخوان های پدر با بی میلی داده شده. ۲.گوشت خدمتکار با رضایت قربانی. ۳.خون دشمن(هری) به زور گرفته شده. ولی ولدمورت نمی تواند او را بکشد و هری با جام که یک کلید ورودی بود، به محلّ شروع مسابقه بر می گردد. آلستر مودی کسی بوده که هری مراقبت می کرده و در آخر می فهمند که پسر آقای کراچ (جادوگری) بوده که از حامیان ولدمورت بوده است و او اسم هری را در جام انداخته است.
5. هری پاتر و محفل ققنوس: این داستان از مجموعه ی هری پاتر درباره ی جنگ ارتش دامبلدور با یاران ولدمورت می باشد. ولدمورت در آخرین لحظه که می خواست هری را بکشد، چیزی را نداشت و آن گوی پیش گو بود که در آخر هری راز آن را فهمید و آن گوی نابود شد. راز گوی: اگر کسی از دو نفر زنده باشد، آن یکی نفر نمی تواند زنده باشد.
6. هری پاتر و شاهزاده دورگه: این داستان از مجموعه ی هری پاتر یکی از تلخ ترین ماجرا های هری پاتر می باشد. در این داستان دامبلدور سعی می کند که به وسیله ی هری خاطره ای را از پروفسور هوریسس اسلایک هورن بگیرد. آن خاطره از ملاقات او با تام ریدل است. هری موفّق به این کار می شود. این ملاقات درباره ی روشی برای ابدی شدن بود که تام از روش جان پیچه ها استفاده کرد و دامبلدور نیز از این ماجرا اطّلاع یافت و با هری در میان گذاشت. در این داستان دامبلدور به صورت فجیعی توسّط سورس اسنیپ معلّم مدرسه هاگوارتز به قتل می رسد و قلّابی یک جان پیچه پیدا می شود که نشان آخرین هدف هری برای دنیای جادوگری می باشد که او باید ادامه دهد ...